نبرد سایه‌ها/ درس‌های جنگ ۱۲ روزه برای سرویس اطلاعاتی ایران

سیزدهم ژوئن ۲۰۲۵ نبرد میان ایران و اسرائیل از محدوده خاکستری خارج و وارد قلمرو جنگ مستقیم شد. این تغییر «جوهری» در نبرد میان تهران- تل‌آویو به معنای کنار گذاشتن استراتژی‌ها، تاکتیک‌ها یا ابزار‌های «نبرد سایه‌ها» نیست بلکه به معنای گسترش دامنه منازعه و ورود استراتژی‌ها، تاکتیک‌ها و ابزار‌های دوران جنگ مستقیم است. این نوع نگاه به پدیده جنگ ۱۲ روزه دارای مصادیق دقیق است که قابلیت نادیده گرفته شدن از سوی ناظران بیرونی و کارشناسان را ندارد.

اقتصاد آنلاین، محمد بیات: با ظهور پدیده‌های جدید و انقلابی همچون «هوش مصنوعی» یا «دهکده جهانی اطلاعات» دیگر بازیگران سیاسی کمتر از روش‌های کلاسیک برای تامین منافع، امنیت یا اهداف خود بهره می‌گیرند. همین موضوع سبب شد تا برخی تحلیلگران به اشتباه بودن سیاست «تایید کامل» یا «رد قطعی» ابزار‌های مدرن پی برده و فارغ از نگاه‌های ناپخته «سیاه یا سفید» به امکان‌های جدید فناوری‌های نو در کنار ابزار‌های کلاسیک نبرد توجه کنند. مگر نه آنکه اساس «علم» برپایه تجربه بشری، اندیشیدن و آزمایش رشد کرده و به مانند عمارتی باشکوه قد کشیده و به این نقطه رسیده است. پذیرش این پیش فرض سبب خواهد شد تا ذهن «تصمیم سازان»، «تصمیم گیران» و «مجریان» از ساختار‌های متصلب قدیمی خارج شده و با نگاهی جدید به ابرمسئله «امنیت ملی» نگاه کنند. «جنگ ۱۲ روزه» به مثابه میدان آزمایش نقاط قوت و ضعف سیستم، سبب نمایان شدن حقایقی شد که پیش از این از سوی مقامات مسئول به راحتی پذیرفته نمی‌شد.

ورود تجهیزات در بستر قاچاق

علاوه بر گزارش مجله «تایم» که از آلوده شدن سیستم امنیتی برنامه اتمی- موشکی ایران خبر می‌دهد، «استفاده از ظرفیت جرائم سازمان یافته» و «سوء استفاده موساد از اتباع غیرقانونی» دو نقطه اساسی بودند که سیستم امنیتی- دفاعی کشور بیشترین ضربه را از این نواحی دریافت کردند. به گزارش «اسرائیل هیوم» و «وال استریت ژورنال» با استفاده از ظرفیت شبکه قاچاق انسان و کالا در غرب کشور موفق شدند تا تعداد زیادی قطعات مرتبط با ریزپرنده‌ها، دستگاه‌های ارتباطی، اسلحه و … را وارد به صورت غیرقانونی و پنهان وارد کشور کنند. نکته عجیب آنکه پیش از این در جریان ترور شهید فخری زاده قطعات مرتبط با اسلحه ناتو از طریق شبکه قاچاق الکل از کردستان وارد کشور شده و تا محل جنایت (آبسرد تهران) انتقال داده شده بود. همچنین در جریان انتقال اسناد مرتبط با برنامه اتمی کشور، شبکه قاچاق فعال در مرز‌های شمال غربی کشور، زمینه خروج این محموله با ارزش از کشور را فراهم کرده بود!

ساخت ستون پنجم از اتباع غیرقانونی

استفاده از ظرفیت اتباعِ عمدتا غیرقانونی، دیگر ضربه موساد به امنیت کشور در جریان جنگ ۱۲ روزه بود. افراد استخدام شده توسط سرویس خارجی اسرائیل دست به اقداماتی همچون ترور شخصیت‌ها، تصویربرداری و جاسوسی، تولید، انتقال و انجام عملیات پهپادی علیه سیستم‌های پدافندی زدند. این تهدید قریب الوقوع نیز با آنکه از ماه‌ها پیش در محیط رسانه‌ای، اندیشکده‌ای و نظامی هشدار داده شده بود، اما برخی «رقابت‌های سیاسی» یا نادیده گرفتن تهدید امنیتی این افراد علیه منافع راهبردی کشور سبب شد تا مسئله مهاجران، ناخواسته تبدیل به یک موضوع امنیتی شوند. نکته کلیدی آن است که دولت ضمن برخورد با افرادی که به صورت غیرقانونی وارد کشور شده و در حال استفاده از یارانه مردم ایران هستند، با احترام به حقوق مهاجران قانونی جلوی خروج یکباره ارز و آسیب خوردن به چرخه کار کشور را بگیرد. به بیان دیگر با آنکه تهران «زمان طلایی» برای حل معقول مسئله مهاجران را از دست داده، اما نباید با اتخاذ رویکردی رادیکال عقب ماندگی‌های قبلی را جبران کند، زیرا این سیاست می‌تواند هزینه‌های جدیدی برای امنیت، جامعه و اقتصادی ایران ایجاد کند.

نبرد ترکیبی در برابر نگاه تک بعدی

پیش از آغاز عملیات «عروسی خونین» (نام الهام گرفته از یکی از قسمت‌های سریال تاج و تخت) با هدف ترور فرماندهان عالی رتبه نظامی و «نارنیا» با تمرکز بر حذف مهره‌های کلیدی در برنامه اتمی ایران، نیرو‌های موساد با استفاده از ظرفیت جرائم سازمان یافته، همچون قاچاق انسان و اسلحه، به دل ساختار‌های نظامی- امنیتی کشور نفوذ کرده و در بزنگاه حمله با استفاده از عملیات پهپادی و در عین حال فعال کردن باتری‌های آلوده در سیستم‌های پدافندی زمینه تجاوز هوایی به کشور را فراهم آوردند. این حمله که قصد داشت تا بقای سیستم سیاسی در ۴۸ ساعت ابتدایی جنگ به چالش بکشد، این درس را برای ساختار‌های نظامی- امنیتی کشور داشت که جنگ‌های جدید در سطح «نبرد ترکیبی» قابل تحلیل هستند و نباید به صورت «تک بعدی» به تهدیدات امنیتی نگاه کرد. در جنگ‌های جدید واحد‌های سیاسی با استفاده یا بی‌استفاده از ابزار «نظامی» سعی می‌کنند به اهدافی که در نبرد سخت قابل دسترسی هستند، دست پیدا کنند. به عنوان مثال اسرائیل قصد دارد از طریق ترور دانشمندان اتمی ایران ضربه اساسی به این صنعت زده و تهران را از ادامه این پروژه ملی بازدارد. حال واشنگتن- تل‌آویو زمانی تصمیم می‌گیرند که از طریق حمله مستقیم نظامی به سایت‌های فردو، نطنز و اصفهان این هدف را محقق کنند. با آنکه در مورد اول از روش «اطلاعاتی» و در مورد دوم از ابزار «نظامی» استفاده شده است، اما در هر دو روش هدف طرف مقابل عقب راندن ایران از برنامه غنی‌سازی اورانیوم و کنار گذاشتن صنعت هسته‌ای است.

با آنکه پدیده جنگ دارای ابعاد و تبعات بسیاری دردناکی برای دولت- ملت‌ها است و می‌تواند به بخشی از سرمایه‌های ملی آسیب جدی وارد کند، اما در عین حال دارای نکات مثبتی نیز هست که نباید از کنار آنها ساده گذشت. به عنوان مثال آشکار شدن نقاط ضعف امنیتی کشور و اشاره به تک تک آنها از سوی افراد صاحب نظر و متخصص، این امکان را برای نیرو‌های مسلح و دستگاه‌های اطلاعاتی کشور فراهم کرد تا از اشتباهات و غفلت‌های گذشته عبور کرده و با بازاندیشی مجدد نقاط ضعف سیستم را تبدیل به نقطه قوت آن کنند.