نام کاربری یا نشانی ایمیل
رمز عبور
لطفا پاسخ را به عدد انگلیسی وارد کنید:
مرا به خاطر بسپار
نصرتالله تاجیک، سفیر پیشین ایران در اردن، با تأکید بر تداوم راهحل دیپلماتیک در اوج بحران هشدار داد: آمریکا با حمله به تاسیسات هستهای تحت نظارت آژانس، در حقیقت میز مذاکره را بمباران کرد و پایههای آن را لرزان ساخت؛ اما ما نباید این وضعیت را برای خودمان تابو کنیم. حتی کشورهایی که در حال جنگ هستند، برای پایان جنگ مذاکره میکنند.
اقتصادآنلاین_نسترن فراهانی: نصرتالله تاجیک، دیپلمات بازنشسته و سفیر سابق ایران در اردن، در گفتوگو با خبرنگار سیاسی اقتصادآنلاین در رابطه با حمله آمریکا به ایران و چشمانداز ازسرگیری مذاکرات هستهای اظهار داشت: «آمریکا در حقیقت با حمله به ایران در زمانی که مذاکرات در جریان بود، میز مذاکره را بمباران کرد. واقعاً شرایط بسیار سختی است و با این وضعیت نمیتوان بهراحتی به ازسرگیری مذاکرات امیدوار بود. ایران علیرغم تمایل به نتیجهبخشی مذاکرات و در حالیکه فشارهای روانی و روانشناختی فراوانی برای ترک میز مذاکره را تحمل میکند، با اهداف مبهم آمریکا هم مواجه است؛ اهدافی که اغلب پشت ادعاهای غیر وجیه و حقوقی ولی هدفمند پنهان شدهاند.»
تاجیک افزود: «ایران با مطرح کردن چند شرط قصد بهم زدن میز مذاکره را ندارد و تلاش کرده مطمئن شود که اگر مذاکرهای انجام شود، دستاورد مشخصی خواهد داشت و مذاکرات بهصورت برد-برد تمام خواهد شد. آمریکا درحالی درباره غنیسازی و حقوق هستهای ایران ابراز نگرانی میکند که این حقوق، چه در چارچوب NPT و چه در برجام، برای ایران به رسمیت شناخته شدهاند، ایران بر اساس این مشروعیت و جایگاه حقوقی، سرمایه مادی و معنوی سنگینی کسب کرده است. اگر چه ممکن است همچون برنامههای هستهای دیگر در اجرا اعوجاج هم داشته باشد.»
این دیپلمات بازنشسته ادامه داد: «آمریکا بجای احترام به حقوق ایران، آشکارا قلدری میکند؛ اما اقدام اخیرش در بمباران تاسیسات هستهای که زیر نظر آژانس بودند، روش خطرناکی است که هیچ نظم و ساختاری را ایمن نمیگذارد! این حمله نهتنها پایههای میز مذاکره را لرزان کرده، بلکه بهنوعی نظارت آژانس به عنوان یک نهاد ناظر بین المللی را نیز تضعیف کرده است.»
تاجیک با اشاره به تجربه کشورهای درگیر در جنگ افزود: « از این شرایطی که آمریکا به ایران تحمیل کرده نباید تابو سازی کنیم. حس نوستالژیک در سیاست و مخصوصا سیاست خارجی، جایی ندارد و باید منافع محور بود. مذاکره حتی در زمان جنگ هم جریان دارد، چون برای کاهش خسارات انسانی و مادی، لازم است کانالهای دیپلماسی باز بمانند. ما نباید این وضعیت را به یک تابو تبدیل کنیم. این بلاتکلیفی فعلی، از منظر اقتصادی نیز برای کشور مخرب است؛ بلاتکلیفی در تولید، اقتصاد خانوار و مشاغل.»
سفیر پیشین ایران در اردن ادامه داد: «حتی پیغامهایی که از طریق رسانهها یا واسطهها رد و بدل میشود، خود نوعی ارتباط است. طرف ایرانی به مسیر مذاکره اعتماد داشت، اما حالا دچار بیاعتمادی روان شناختی شده که باید جبران شود. البته در سوی دیگر هم هفته پیش آقای ویتکاف اشاره کرد که مذاکرات به مسیر عادی خود باز خواهد گشت. به نظر میرسد آمریکا منتظر روشن شدن دو نکته است؛ اول کسب اطلاعات جاسوسی و ماهواره ای برای روشن شدن میزان آسیب دیدگی سایتهای هستهای ایران و دوم چگونگی نحوه و میزان همکاری ایران و آژانس.»
وی با اشاره به این سئوال که وزارت امور خارجه چقدر در این روند نقش دارد؟ گفت: « این وزارتخانه در بخش اجرا و تصمیمسازی نقش دارد، اما تصمیمگیر نیست؛ تصمیمگیر نهادهای بالادستیاند.»
تاجیک تأکید کرد: «مجریان دیپلماسی باید اختیار داشته باشند. این درست نیست که مثلاً دیپلماتی مثل آقای عراقچی اجازه چت داشته باشد اما اجازه برقراری تماس تلفنی خیر. باید استراتژی مشخصی تدوین شود و اجرای آن برعهده وزارت خارجه باشد؛ با پذیرش مسئولیت کامل. اجرای دقیق و تامین اهداف نیازمند اختیارات است.»
او درخصوص سئوال در مورد مکانیزم ماشه اظهار داشت: «اگر مکانیزم ماشه فعال شود، وزارت امور خارجه کاری از پیش نخواهد برد. اما باید پیش از آن با تمهیدات حقوقی و دیپلماتیک از این اتفاق جلوگیری کرد. این وزارتخانه به سرعت و با تمام توان و اختیارات و تامین مالی ویژه از سوی دولت باید به کمک مشاوران حقوقی بینالمللی و ایرانی مجهز شود. استفاده از ظرفیتهای شورای امنیت، چین و روسیه و اعضای غیردائم شورای امنیت باید با جدیت پیگیری شود.»
تاجیک افزود: «در شورای امنیت باید تولید محتوای حقوقی کافی داشته باشیم. عواقب اقتصادی مکانیزم ماشه، اگرچه بخشی از ماجراست، اما امنیتیسازی مجدد چهره ایران و انزوای سیاسی کشور خطرناکتر است. برخی میگویند این تحریمها مهمتر از تحریمهای آمریکا نیست، اما مساله اصلی امنیتیسازی چهره ایران است که با توجه به آسیب دیدگی بازدارندگی ما، برای کشور و اقتصادش سم مهلک است.»
وی تأکید کرد: «آمریکا و اسرائیل به تاسیسات هستهای حمله کردهاند و اروپا نیز نهتنها این اقدام را محکوم نکرده بلکه عملاً تایید کرده است. بنابراین طرف اروپایی هم عملاً از چارچوب برجام خارج شده است. بر اساس رویههایی نظیر پرونده پروژه برقآبی میان چکسلواکی و مجارستان در دیوان لاهه، وقتی موضوعیت یک پروژه از بین میرود، طرف مقابل میتواند تعهداتش را نادیده بگیرد. حالا اگر برنامه هستهای ایران هدف حمله قرار گرفته و از بین رفته باشد، هم موضوعیت برجام و هم موضوعیت تحریمهایی که قرار است با اعمال مکانیسم ماشه بازگردند از بین رفته است.»
این استاندار پیشین هرمزگان ادامه داد: «برای به چالش کشیدن مکانیزم ماشه باید به بندهای ۳۱ و ۶۱ کنوانسیون حقوق معاهدات ۱۹۶۹ و دیگر ظرفیتهای حقوق بینالملل استناد کرد. ما باید بهگونهای استدلال کنیم که شورا نتواند بهراحتی ماشه را فعال کند.»
وی در پایان خاطرنشان کرد: «وزارت امور خارجه ما اگر چه مشحون از تجربه و دارای نیروهای آشنا به محیط بیرونی ایران است اما اولا بخشی از همان ساختار ناکارآمد، فاسد، پوسیده و وصلهپینهای اداری کشور است. و ثانیا” متأسفانه سایه سنگین نهادهای غیر مسئول بر آن تأثیر گذاشته و کار کارشناسی و مسئولیتپذیری را برای طراحی سیاسی و تحرکات دیپلماتیک به حاشیه برده است. این نهاد در دولتهای مختلف دچار فراز و نشیب شده است، اما همچنان به دلیل نقش سیاست خارجی در سیاست و حکومت و تحولات سیاسی اجتماعی، بار بزرگی بر دوش دارد. این وزارتخانه هماکنون، با فشارهای داخلی ناشی از کمبود امکانات، ساختار چابک و نیروی انسانی آموزش دیده و کارا در حالیکه کشور با سایه جنگ روبرو است، باید بار سنگینی را به دوش بکشد؛ بدون آنکه اختیارات و منابع لازم را برای ایجاد تغییرات ضروری، اتخاذ روشهای نوین و مواجهه با چالشهایش داشته باشد. لذا بار زیادی به ماشین سیاست خارجی کشور زدهایم و این نیز باید آسیب شناسی و درمان شود.
رهبر انقلاب در احکامی مهم علی لاریجانی را به عنوان نماینده خود در شورایعالی امنیت ملی منصوب کردند و شمخانی و احمدیان نیز نماینده رهبری در شورای دفاع شدند.
بسیاری شورای دفاع را با شورای عالی دفاع در زمان جنگ ۸ساله ایران و عراق مقایسه کرده و حتی از عنوان احیایشورا استفاده کردند حال آنکه دو شورا تفاوتهای بسیاری دارند؛ درست مثل جنس موضوع دفاع در شرایط فعلی و جنگ ۸ساله ایران و عراق و البته ساختار نظامی و امنیتی کشور در فاصله حدود ۴ دهه.
ارتش رژیم صهیونیستی که این روزها با بحران کمبود نیروی انسانی مواجه است، با تاسیس گردانی از نیروهای پیاده نظام ذخیره از گروه سنی ۵۰ تا ۵۵ سال موافقت کرد.
مقالهای که در حوزه کاربرد پرتوها در سال ۱۳۹۰ منتشر شده، ۳ نویسنده دارد که دو نفرشان شهید و بهعنوان قهرمان ملی تشییع شدند؛ در حالیکه یک نفر دیگر بهعلت جاسوسی برای اسرائیل اعدام شد.
Δ