از صدور قطعنامه تا بسترسازی تجاوز؛نقش پنهان آژانس در زنجیره جنگ‌افروزی

گزارش اخیر آژانس درباره سطح همکاری ایران، تنها سه روز پیش از حملات متجاوزانه آمریکا به تأسیسات هسته‌ای منتشر شد؛ الگویی آشنا از جنگ‌افروزی که نقش مغرضانه این نهاد را بیش از پیش برجسته ساخت.

خبرگزاری مهر، گروه بین‌الملل: در سال‌های اخیر، آژانس بین‌المللی انرژی اتمی به‌جای ایفای نقش بی‌طرفانه و فنی، بیش از پیش به ابزاری سیاسی برای فشار بر ایران بدل شده است. گزارش‌هایی با ادبیات هشدارآمیز، مبهم و فاقد دقت علمی، نه‌تنها در کاهش تنش‌ها مؤثر نبوده‌اند بلکه بارها بستر تصویب قطعنامه‌های یک‌جانبه، تحریک افکار عمومی جهانی و حتی توجیه اقدامات نظامی مستقیم علیه زیرساخت‌های هسته‌ای ایران را فراهم کرده‌اند.

در آخرین نمونه از این روند خطرناک، گزارش خردادماه آژانس درباره کاهش سطح همکاری ایران، بلافاصله با حملات رژیم صهیونیستی و آمریکا به تأسیسات هسته‌ای نطنز، فردو و اصفهان همراه شد.

در واکنش به این تحولات، «سیدعباس عراقچی» وزیر امور خارجه ایران روز جمعه- ۶ تیرماه- در شبکه اجتماعی «ایکس» (توییتر سابق)، مصوبه مجلس شورای اسلامی برای توقف همکاری با آژانس را «نتیجه مستقیم نقش تأسف‌بار رافائل گروسی» دانست و تصریح کرد: «اقدام مغرضانه آقای گروسی مستقیماً زمینه را برای تصویب قطعنامه‌ای با انگیزه سیاسی علیه ایران در شورای حکام فراهم کرد و همچنین حملات غیرقانونی اسرائیل و آمریکا به سایت‌های هسته‌ای ایران را تسهیل نمود.»

آژانس، مأمور راستی‌آزمایی یا شریک جنگ‌افروزان

آژانس بین‌المللی انرژی اتمی مطابق اساسنامه خود، نهادی فنی و بی‌طرف است که باید بر فعالیت‌های هسته‌ای کشورهای عضو نظارت کند و صرفاً در چهارچوب راستی‌آزمایی علمی، یافته‌های خود را گزارش دهد. اما در سال‌های اخیر، عملکرد این نهاد به‌ویژه در قبال ایران، از فاز نظارتی صرف عبور کرده و به ابزاری برای اعمال فشار سیاسی و فضاسازی امنیتی تبدیل شده است. این تغییر نقش، نه‌تنها اعتماد دولت‌ها به بی‌طرفی آژانس را خدشه‌دار کرده، بلکه در عمل آن را به یکی از حلقه‌های کلیدی زنجیره مهندسی بحران علیه ایران بدل کرده است.

یکی از نشانه‌های این تغییر رویکرد، گزارش‌های پر ابهام، هشدارآمیز و فاقد مستندات دقیق فنی است که در مقاطع حساس سیاسی منتشر می‌شوند. برای مثال، گزارش‌هایی درباره «ذرات اورانیوم اعلام‌نشده» یا «افزایش سطح غنی‌سازی» اغلب بدون اطلاعات کامل یا در فضایی آمیخته با برداشت‌های ذهنی منتشر می‌شوند؛ گزارش‌هایی که در عین اینکه از نظر حقوقی الزام‌آور نیستند، اما تأثیر شدیدی بر افکار عمومی، رسانه‌ها و شورای حکام می‌گذارند. همین گزارش‌هاست که در ادامه، زمینه‌ساز تصویب قطعنامه‌های سیاسی و تحریم‌های جدید می‌شود و فراتر از آن، پوشش مشروعیت‌بخش برای اقدام نظامی تلقی می‌شود.

در مواردی، حتی پیش از انتشار رسمی گزارش‌های آژانس، رسانه‌های صهیونیستی یا غربی محتوای آن را منتشر کرده‌اند؛ مسأله‌ای که نه‌تنها محرمانگی و استقلال اطلاعاتی آژانس را زیر سوال می‌برد، بلکه نشان‌دهنده ارتباط مستقیم و هماهنگ بین افشای گزارش‌ها و عملیات روانی علیه ایران است. در شرایطی که بسیاری از یافته‌ها، صرفاً نیازمند بررسی مشترک فنی بوده‌اند، ترجیح آژانس بر انتشار عمومی به‌جای مذاکره تخصصی، این فرضیه را تقویت می‌کند که هدف از گزارش‌ها، بیشتر سیاسی‌سازی موضوع است تا راستی‌آزمایی علمی.

از سوی دیگر، بی‌تفاوتی آژانس نسبت به اقدامات خرابکارانه، تروریستی و نظامی علیه تأسیسات هسته‌ای ایران، یکی از تاریک‌ترین نقاط کارنامه این نهاد محسوب می‌شود. نه‌تنها هیچ واکنش جدی نسبت به حملات فیزیکی، ترور دانشمندان یا عملیات سایبری مانند استاکس‌نت ابراز نشده بلکه حتی در گزارش‌ها نیز به چنین تهدیدهایی اشاره‌ای صورت نگرفته است. چنین سکوتی، عملاً از دید افکار عمومی و نهادهای مستقل به نوعی همدستی غیرمستقیم با عوامل این حملات تعبیر شده است.

در نهایت، آنچه امروز از آژانس دیده می‌شود، فاصله‌ای آشکار با مأموریت اصیل و علمی آن دارد. این نهاد که باید با ابزارهای فنی به حفظ صلح کمک کند، اکنون در مواردی خود به تسریع‌کننده فرآیند جنگ و تنش تبدیل شده است. اگر این روند اصلاح نشود و ساختار سیاسی‌شده آژانس مورد بازنگری جدی قرار نگیرد، نه‌تنها اعتماد کشورها به همکاری فنی تضعیف خواهد شد بلکه آینده رژیم‌های عدم اشاعه نیز در هاله‌ای از ابهام قرار خواهد گرفت.

گزارش‌های فنی یا نسخه‌های جنگ؛ نقش آژانس در حملات به ایران

یکی از نگران‌کننده‌ترین روندهایی که در سال‌های اخیر به شکل منظم در قبال ایران تکرار شده، چرخه‌ای است که از یک گزارش مغرضانه آغاز می‌شود و به حمله نظامی ختم می‌گردد. در این الگو، ابتدا آژانس بین‌المللی انرژی اتمی با انتشار گزارشی هشدارآمیز اما فاقد دقت فنی یا مستندات کافی، فضای مبهمی پیرامون برنامه هسته‌ای ایران ایجاد می‌کند. این گزارش‌ها که اغلب با ادبیاتی تهدیدمحور و تفسیرپذیر تنظیم می‌شوند، به‌سرعت در اختیار رسانه‌های جریان اصلی غربی قرار می‌گیرند.

در مرحله بعد، رسانه‌ها با استناد به همین گزارش‌ها، افکار عمومی جهانی را علیه ایران تحریک می‌کنند. تحلیل‌هایی که به جای بررسی حقوقی یا فنی، بیشتر بر گمانه‌زنی‌های امنیتی تکیه دارند، منجر به شکل‌گیری فضای روانی متشنجی می‌شوند که تصمیم‌گیرندگان سیاسی را برای صدور واکنش‌های سخت، تحت فشار قرار می‌دهد. این واکنش‌ها اغلب در قالب قطعنامه‌های سیاسی شورای حکام آژانس یا تحریم‌های جدید بین‌المللی بروز پیدا می‌کنند؛ قطعنامه‌هایی که با فاصله‌ای کوتاه به پشتوانه‌ای برای اقدامات سخت‌تر از جمله تهدید نظامی یا حملات هدفمند تبدیل می‌شوند.

چرخه یادشده دقیقاً در جریان شکل‌گیری جنگ متجاوزانه ۱۲ روزه (اواخر خرداد و اوایل تیرماه) مشاهده شد. در خردادماه، آژانس در گزارشی اعلام کرد که «ایران همکاری‌های بازرسی را به سطح حداقلی رسانده است»؛ ادعایی که بدون بررسی دقیق دلایل فنی و حقوقی این تصمیم ایران مطرح شد و با نادیده‌گرفتن زمینه‌های پیشین، تنها ایران را مسئول بن‌بست معرفی کرد.

سه روز پس از این گزارش، حملات هماهنگ رژیم صهیونیستی و آمریکا به تأسیسات حساس هسته‌ای ایران در نطنز، فردو و اصفهان آغاز شد. مقامات این دو رژیم، به‌صراحت به همان گزارش آژانس به‌عنوان پشتوانه استنادی برای توجیه حملات خود اشاره کردند.

نکته مهم و تأمل‌برانگیز در این میان، فاصله زمانی کوتاه میان انتشار گزارش، آغاز عملیات روانی و اقدام نظامی است. این سرعت واکنش نشان می‌دهد که گزارش‌های آژانس در بسیاری موارد نه به‌عنوان ابزار هشدار برای کاهش تنش بلکه به‌عنوان محرک امنیتی از پیش برنامه‌ریزی‌شده عمل می‌کنند. به عبارت دیگر، گزارش‌هایی که باید بی‌طرفانه باشند به محرک زنجیره‌ای از تحریم، تهدید و تجاوز تبدیل شده‌اند.

این الگوی تکرارشونده نه‌تنها مشروعیت فنی آژانس را زیر سوال می‌برد، بلکه جایگاه نهادهای بین‌المللی در تضمین صلح را نیز بی‌اعتبار می‌سازد. وقتی گزارش‌هایی با بار سیاسی، به‌جای کاهش تنش، عملاً دروازه ورود به جنگ می‌شوند، باید پرسید که نقش واقعی چنین نهادهایی راستی‌آزمایی است یا تسهیل‌گری جنگ؟ تجربه تیرماه ۱۴۰۴ پاسخی تلخ به این پرسش بود؛ پاسخی که با موشک‌ها داده شد، نه با دیپلماسی.

قربانیان تاریخی گزارش‌های مغرضانه آژانس

هرچند ایران بارزترین و جدیدترین قربانی گزارش‌های مغرضانه و یکسویه آژانس بین‌المللی انرژی اتمی بوده‌است اما تنها مورد نیست. چندین نمونه تاریخی وجود دارند که نشان می‌دهند گزارش‌های جانبدارانه یا استفاده ابزاری از اطلاعات آژانس یا نهادهای مشابه، نقش مستقیم یا غیرمستقیم در بحران‌سازی، جنگ و تهاجم ایفا کرده‌اند:

۱. عراق (۲۰۰۳): ابزارسازی سیاسی از اطلاعات ناقص

یکی از معروف‌ترین و فاجعه‌بارترین نمونه‌ها، پرونده تسلیحات کشتار جمعی عراق بود. هرچند آژانس به‌طور مستقیم ادعایی مبنی بر وجود برنامه هسته‌ای نظامی در عراق نداشت اما تفسیر ناقص، فشرده و گاه جهت‌دار از گزارش‌های آژانس توسط آمریکا و بریتانیا، زمینه‌ساز حمله نظامی به عراق شد.

در حقیقت، در سال ۲۰۰۲ و ۲۰۰۳، بارها «محمد البرادعی» مدیرکل وقت آژانس هشدار داد که این نهاد «هیچ مدرک معتبری از تلاش عراق برای احیای برنامه هسته‌ای ندارد» اما دولت بوش و رسانه‌های هم‌راستا با آن با نادیده گرفتن این موضع رسمی، گزارش‌هایی فشرده‌شده و اغراق‌آمیز از «احتمال خطرناک» برنامه‌های مخفی تسلیحاتی عراق منتشر کردند؛ موضوعی که به تجاوز و اشغال، هزاران کشته و بی‌ثباتی بیش از دو دهه‌ای منطقه منجر شد.

۲. لیبی (۲۰۱۱): اعتماد به همکاری، تبدیل به نقطه‌ضعف استراتژیک

لیبی پس از سال ۲۰۰۳ با داوطلبانه کنار گذاشتن برنامه هسته‌ای نظامی خود به آژانس اجازه دسترسی کامل داد اما در سال ۲۰۱۱ و در جریان ناآرامی‌های داخلی، همین همکاری‌های پیشین به بهانه‌ای برای تحلیل ضعف ساختار دفاعی لیبی توسط غرب تبدیل شد. با وجود همکاری کامل لیبی با آژانس و از بین بردن ذخایر و برنامه‌ها، ناتو بدون مانع سیاسی جدی به حمله هوایی مستقیم علیه لیبی اقدام کرد. بسیاری از تحلیل‌گران می‌گویند؛ همین تجربه تلخ لیبی از اعتماد و همکاری فزاینده، زنگ هشداری برای بسیاری از کشورهای دیگر جهان شده‌است.

۳. کره شمالی: تجربه معکوس از همکاری با آژانس

کره شمالی در دهه ۹۰ میلادی به توافق هسته‌ای با آمریکا (Agreed Framework) پیوست و بازرسان آژانس وارد کشور شدند اما پس از آن‌که گزارش‌های آژانس و اختلافات سیاسی با آمریکا بالا گرفت و روند همکاری در رسانه‌ها به‌عنوان «پنهان‌کاری کره شمالی» تفسیر شد، پیونگ‌یانگ در سال ۲۰۰۲ از پیمان منع گسترش سلاح‌های هسته‌ای (NPT) خارج شد و بازرسان را اخراج کرد.

گزارش‌ها نشان می‌دهند بخشی از تصمیم کره شمالی برای خروج از ان‌پی‌تی به دلیل استفاده سیاسی از گزارش‌های آژانس و تحلیل یک‌سویه و غیرسازنده‌ای بود که این گزارش‌ها در فضای بین‌المللی ایجاد کردند. در نهایت، کره شمالی بمب هسته‌ای ساخت؛ مسیری که شاید با حفظ بی‌طرفی نهادهای بین‌المللی به ویژه آژانس قابل پیشگیری بود.