نام کاربری یا نشانی ایمیل
رمز عبور
لطفا پاسخ را به عدد انگلیسی وارد کنید:
مرا به خاطر بسپار
عوامل سریال «الگوریتم» در نشستی با اشاره به تلاششان برای شکستن مرزهای متعارف در یک کار پلیسی درباره سوژه های این سریال از اختلاس و پولشویی تا شرط بندی و دلالی فوتبال سخن گفتند.
دریافت 18 MB
خبرگزاری مهر-گروه هنر-عطیه موذن؛ سریال «الگوریتم» یک اثر پلیسی معمایی اکشن بود که در بیش از ۵۰ قسمت به کارگردانی بیژن میرباقری از شبکه سه سیما به پخش رسید. ابوالفضل صفری تهیه کنندگی این مجموعه را بر عهده داشت که پیش از این آثار دیگری در حوزه سریال های پلیسی، امنیتی و آسیب های اجتماعی طراحی و تولید کرده است.
«الگوریتم» تلاش کرد به قصه های روز بپردازد از سرقت بانک ملی گرفته تا دلالی فوتبال و قمار؛ آسیب هایی که جامعه امروز با آنها درگیر است.
در نشستی که به بهانه گفتگو درباره این سریال در خبرگزاری مهر برگزار شد، بیژن میرباقری کارگردان، بهادر زمانی، بهار قاسمی، پیام احمدی نیا، سیاوش گرجستانی بازیگران و ابوالفضل صفری تهیه کننده سریال حضور یافتند و درباره موارد مختلفی از بازیگری تا بازخوردهای مخاطبان به سریال های تلویزیونی و همچنین چالش های ساخت این اثر گفتگو کردند.
مشروح قسمت اول این نشست را در ادامه می خوانید:
* تلویزیون بارها اعلام کرده است که با کارگردانان و تهیهکنندگان مختلف همکاری میکند و علاقهمند است تا چهره های مختلف را دعوت کند. در تعاملی که بین شما تهیه کنندگان با تلویزیون وجود دارد این تفاهم و مهیا شدن شرایط به صورت ۲ طرفه وجود دارد؟
الگوی کار تلویزیونی «شابلون پذیر» نیست و از اینکه بگوییم فلان قاعده یا قانون مطلق بر تلویزیون حاکم است باید پرهیز کردابوالفضل صفری: اولاً سالها قاعده ای مورد نقد قرار می گرفت که «قاعده شابلونی» بود. الگوی کار تلویزیونی «شابلون پذیر» نیست و از اینکه بگوییم فلان قاعده یا قانون مطلق بر تلویزیون حاکم است باید پرهیز کرد. این رسانه موجودی پویا و زنده است و باید متناسب با همین پویایی با آن رفتار شود. ممکن است امروز کاری انجام دهیم که سال آینده یا حتی سالهای پیشین معنا نداشته باشد. متناسب با شرایط روز، اقتضای زمان و فضای حاکم بر جامعه، آثار تولید میشوند. اما آنچه در کلیت مشاهده میشود، حاکی از تغییراتی در رویههاست. شاید بتوان گفت امروزه طیف متنوعتری از تهیهکنندگان، برنامهسازان و حتی کارگردانان در تلویزیون حضور دارند و به نظر من هم تغییراتی در مدیریت تلویزیون صورت گرفته است.
* شما چند سال صرف ساخت سریال «الگوریتم» کردید. چرا طول کشید؟ پروژه وقفه هم داشت؟
صفری: خیر این سریال وقفه ای در تولید نداشت و بهرغم مشکلات متعدد که دشوارترین آنها جنگ بود، متوقف نشد. این پروژه در زمان جنگ ۱۲ روزه تصویربرداری اش ادامه یافت. پیام احمدی نیا و بهار قاسمی جلوی دوربین بودند و اتفاقاً سکانس های سختی هم داشتند. بخشی از جدل ۲ شخصیت اصلی قصه دقیقاً زیر آتش جنگ و در بیابانهای قم فیلمبرداری شد.
در مورد طولانی شدن زمان تولید باید گفت که این کار بهطور ذاتی دشوار بود. برخی سکانسها بیش از ۲۰ روز زمان برد؛ مانند سکانسهای انبار فلزات یا لوکیشن شخصیت «دانوش» که ۲۸ روز در آنجا بودیم. یا سکانس انبار چوب که محوریت آن با نقشی بود که بهادر زمانی بازی کرد که بعد از پنج روز فکر می کنم فقط ۲ دقیقه تصویربرداری شد. بیژن میرباقری صحنهای داشت که هلیکوپتر را مانند ماشین جا به جا می کرد و دائم بالا و پایین می آورد و هرکدام از این صحنهها هزینهای بالغ بر ۵۰۰ میلیون تومان در بر داشت. اینکه بیژن میرباقری در مقام کارگردان پروژه حضور یابد یعنی وسواس های خودش را هم دارد. در واقع، حدود ۳۰ درصد از این سریال از کیفیتی سینمایی برخوردار بود و من روی این ادعا اصرار دارم. سکانسهای اکشنی که اجرا شده، مشابهی در سینمای ما نداشته و اجرای آنها بسیار نفسگیر بود. اتفاقات واقعی در سریال به تصویر کشیده شدهاند؛ برای نمونه، صحنهای داریم که ماشین با سرعت ۱۱۰ کیلومتر واژگون میشود. این اتفاق حتی در آلمان با وجود بهترین تیمهای بدلکاری نیز کمسابقه است. خوشبختانه این صحنه بدون عارضه جانی فیلمبرداری شد اما اجرای آن در سرعت واقعی و در حضور مردم در اتوبان قم، کاری بسیار دشوار بود. در صحنهای دیگر، خودرویی ۱۴ بار واژگون می شود و در نهایت تصادف میکند. این صحنهها بینظیر بودند. بعضی سکانس ها خطرساز بود و شرایط دشواری داشتیم مثلاً در صحنهای پوست بدن پیام احمدی نیا به طور کامل کنده شد چون در دمای ۴۸ درجه کویر مجبور بودیم شخصیت ها را به حرکت بیاوریم و کار کنیم.
بهار قاسمی: اگرچه پیش از این نیز در فیلمهای سینمایی، سریالها و برنامههای رسانهای حضور داشتم، اما برخی مرا به عنوان بازیگر بهطور کامل نمیشناختند و این بار همگی با اشاره به «الگوریتم» می گفتند که آن را دیدهاند * خانم قاسمی شما هم در سینما و هم شبکه نمایش خانگی فعالیت دارید از کدام یک بازخورد بیشتری می گیرید؟
بهار قاسمی: واقعیت این است که به لحاظ علاقه شخصی، در عرصه بازیگری در سینما دست هنرمند بازتر است. به نظر من هر یک از این سه رسانه (سینما، تلویزیون و شبکه نمایش خانگی) طیف مخاطب متفاوتی را در بر میگیرد و نمیتوان گفت یکی بر دیگری برتری مطلق دارد. با این حال فکر می کنم عموم مردم اعم از ساکنان شهرستانها یا تهران بیشتر تلویزیون می بینند و حتی در میان اقوام شخصی، گویی مرا با این سریال بیشتر به رسمیت شناختند. چند روز پیش به شهرستانی سفر کردم و با برخی از اقوام دیدار داشتم. اگرچه پیش از این نیز در فیلمهای سینمایی، سریالها و برنامههای رسانهای حضور داشتم، اما برخی من را به عنوان بازیگر بهطور کامل نمیشناختند و این بار همگی با اشاره به «الگوریتم» می گفتند که آن را دیدهاند.
اگرچه برخی تلویزیون نمیبینند اما در مورد سریال «الگوریتم»، بدون اغراق معتقد هستم که بسیاری از افراد به خود من بازخورد دادند. خود من که پیش از این چندان تلویزیون تماشا نمیکردم، اکنون بخشهای پلیسی آن را با هیجان دنبال میکنم. اگرچه فیلمنامه را پیشتر مطالعه کرده بودم، ولی دیدن اجرای نهایی برایم بسیار جذاب است و هر شب، در صورت فراغت از کار، آن را تماشا میکنم. من یک سریال پلیسی می دیدم که از پلتفرم پخش می شود و هنگامی که صحنههای تعقیب و گریز و اکشن آن را با اثر خودمان مقایسه کردم در دلم آقای میرباقری و صفری را تحسین کردم و حس کردم که کیفیت کار واقعاً متمایز است.
* درباره نقش تان در این سریال هم توضیح دهید چون گاهی ابهامی برای مخاطب دارد و حتی کمی مرموز می شود.
قاسمی: به نظرم از جنبه شناسنامه شخصیتپردازی، بیشتر از همه کاراکترها درباره ساغر می دانیم. از پیشینه، خانواده، وضعیت کنونی و حتی آینده ساغر اطلاعاتی داریم که البته ممکن است به صورت قطرهچکانی ارائه شود و نوعی رازآلودگی و مرموز بودن وجود دارد چون شخصیت او به تدریج گشوده میشود. با این حال همین روند به نظرم کاراکتر را جذابتر و مهمتر میسازد.
* آقای میرباقری شما پس از چند سال دوباره برای تلویزیون سریال می سازید چه چیزی در وهله اول باعث شد این همکاری را بپذیرید؟
بیژن میرباقری: ابتدا هیجان همکاری با ابوالفضل صفری به عنوان تهیه کننده بود که سه کار به من پیشنهاد داد که بیشتر امنیتی بود و بعد بر سر این سریال به توافق رسیدیم. این پروژه در روند پیشرفت داستان، به تدریج لایههای مختلفی پیدا می کرد و این فرآیند برایم بسیار جذاب بود که بتوانم بخشهای مختلف آن را بنویسم و توسعه دهم. مثلاً با ورود بازیگری مانند پیام احمدی نیا، فکر کردم که شخصیت را باید برای او بنویسم و داستان گسترش بیشتری یافت و هنگامی که نخستین راشها را مشاهده کردیم، هیجان اثر برایمان افزایش یافت.
* گارد شما نسبت به ساخت سریال امنیتی چه بود؟
میرباقری: تخصص اش را نداشتم.
سقف خلاف گانگستر در فیلم و سریال های تلویزیون این است که سیگار می کشند و نون خامه ای می خورند و نه مناسبات و نه خشونت این مدل از شخصیت را دارند و «الگوریتم» باید این مناسبات را به درستی نشان می داد
صفری: آقای میرباقری تاکید داشت که من فیلمساز اجتماعی هستم و این سریال هم مصادیق اجتماعیاش از پلیسی بیشتر است. تک تک کاراکترها و سوژهها بخشی از بار معضلات اجتماعی را حمل میکنند. شخصیتی مانند دانوش عاشق و لطیف و مهربان است و در عین حال آدم کش است یا سمیر، هنرمند، نوازنده و دارای هوش و تفکری عمیق است، اما در عین حال او هم آدمکش است. دغدغه این سریال این است که همه آدم های اطراف ما این قابلیت را دارند که چنین تغییر شخصیتی ای داشته باشند. این کاراکترها که خاکستری هم هستند وجوه اجتماعی و انسانی متعددی دارند. گاهی ممکن است هر یک از ما هم در جایگاه همین افراد قرار بگیریم. اینها نقطه قوت آقای میرباقری در خلق شخصیتهایی است که بدون هیچ هیاهوی اضافی، کاملاً واقعی به نظر میرسند. به جز شخصیت دانوش که نسبت به او حساس بودم در شخصیت پردازیها مجادلههایی با کارگردان داشتیم. مجادله به معنای چالشی که هر یک در تفسیر و برداشت از گنگستر داریم مثلا سقف خلاف گانگستر در فیلم و سریال های تلویزیون این است که سیگار می کشند و نون خامهای میخورند و نه مناسبات و نه خشونت این مدل از شخصیت را دارند و «الگوریتم» باید این مناسبات را به درستی نشان می داد. تمایز سریال با دیگر آثاری که اخیرا تولید شده، در همین واقعی بودن شخصیت هاست. در بسیاری از سریال ها مناسبات واقعی نیست، پلیس واقعی نیست و واقعیتهای موجود نیز گاهی نادیده گرفته میشوند.
*آقای میرباقری شبکه نمایش خانگی هر سال چندین کار معمایی، پلیسی و اکشن دارد امسال «وحشی» توانست نظر مخاطب را جلب کند و یا «پوست شیر» هنوز جزو آثاری است که در اوج قرار دارد. برای مخاطبی که این آثار را می بیند اکشن و معمایی ساختن سخت نیست؟
میرباقری: برای من سخت نبود چون ژانری است که من شخصاً دوست دارم و ابوالفضل صفری هم علاقه مند است. تمام همکارانی هم که درگیر پروژه بودند، این فضا را دوست داشتند. حتی افرادی که در فرآیند فیلمنامه مشارکت داشتند، با جزئیات دقیق نکاتی را به ما یادآوری میکردند. این ژانر همه کاراکترهایش جذاب است از پلیس تا گانگسترها همه جذابیت دارند. ما در روزهای پایانی فیلمبرداری در خیابان بودیم، خانمی نزد ما آمد و بهادر زمانی یا سرگرد سریال را شناخت و با تشکر از او گفت که «برای ما چادریها فیلم ساخته نمیشود». ما فکر کردیم منظورش چیست و بعد فهمیدیم از شخصیت چادری پلیس خوشش آمده بود؛ کاراکتری که میآید و اطلاعات میدهد، بدون آنکه وارد زندگی یا عواطفش شویم.
* آقای احمدی نیا شما هم از تجربه حضور در این سریال بگویید به ویژه که صحنه های سختی هم داشتید.
پیام احمدی نیا: فکر کنم تقریباً سه ماه قبل از آغاز پیشتولید، آقای صفری با من صحبت کرد و گفت چنین فیلمنامه داریم و اگر این نقش را بازی می کنی شخصیت را بنویسیم چون خیلی مهم است که بازیگرش چه کسی باشد. به نظرم همکاری جذابی می توانست باشد. به میرباقری هم پیش از این ارادت داشتم و باعث شد علاقه مند به حضور در سریال شوم. فکر می کنم جزو اولین نفراتی بودم که قرارداد بستم ولی در روند تولید اتفاقاتی رخ داد که باعث شد دیرتر به فیلمبرداری بیایم. من همیشه معتقد هستم کاراکتر مهم است و اینکه قاچاقچی یا آدمکش یا قاتل باشد اهمیتی ندارد چون همه اینها در نهایت انسان هستند و باید نقش به شکل انسانی اجرا شود. یعنی باید در فیلمنامه و اجرا ویژگی های انسانی را دید.
من با یک شلوغی کاری مواجه شدم و به دلیل آن، ضبط کاراکتر من را با یک فشردگی زمانی پیش بردیم. ضبط این کاراکتر حدود دو تا سه ماه طول کشید. یکی از صحنه های چالشی هم همان صحنه ای بود که آقای صفری گفت در زمان جنگ زیر بمباران در حال کار بودیم و جاده را زدند. سختی های این چنینی داشتیم ولی در کنار عوامل شیرین گذشت.
* شما چقدر بازخورد داشتید؟
احمدی نیا: من خودم وقت نکردم سریال را ببینم چون درگیر پروژه دیگری هستم اما مدتی در اواسط کار هر جا می رفتم از من درباره سمیر می پرسیدند که بالاخره او را می گیرم یا نه. یا حتی می گفتند او را گرفتم چطور باید او را ادب کنم.
* آقای زمانی شما در این سریال نقش سرگرد کیان را داشتید که تمایزی هم در برخی رفتارها با پلیس کلیشه تلویزیون داشت و در برخی موقعیت ها هم شاید انتظار بیشتری داشتیم این پلیس اقتدار خود را نمایش دهد. درباره این نقش و ذهنیت خود بگویید که چقدر براساس فیلمنامه پیش رفتید و چقدر شما به آن اضافه کردید؟
دغدغه اصلی سازندگان این سریال شکستن مرزهای متعارف، جابهجایی خطقرمزهای فرضی و خلق اثری بود که بتواند تأثیری متمایز بر تماشاگر گذارد و دستاوردی فرهنگی فراتر از الگوهای تکراری گذشته ارائه کند
بهادر زمانی: در مدت اخیر، دو سه بار با عزیزان همکار شما در مجموعههای دیگر درباره سریال گفتگو کردهام. یک نکته باید بگویم که مواجهه بازیگر در زمانی که وارد پروژه میشود، عموماً با ۲ عنصر اصلی در مرحله اولیه همراه است یعنی تهیهکننده و کارگردان. این دوئت تهیه کننده و کارگردان در «الگوریتم» مدل عجیبی بود. در عین حال ایفای نقش اصلی توسط بازیگرانی که سه یا چهار شخصیت محوری داستان را بازی می کنند چالشی بزرگ و کاری دشوار محسوب میشود و اگر فردی با تجربه باشید، می دانید که در چنین تیمی تحت فشار زیادی قرار خواهید گرفت به ویژه که ما هشت یا نه ماه به طور کامل در اختیار پروژه بودیم و عملاً غیرممکن بود بدون تحمل فشار و دشواریهای شدید بتوان از عهده این پروژه برآمد. دغدغه اصلی سازندگان این سریال شکستن مرزهای متعارف، جابهجایی خطقرمزهای فرضی و خلق اثری بود که بتواند تأثیری متمایز بر تماشاگر گذارد و دستاوردی فرهنگی فراتر از الگوهای تکراری گذشته ارائه کند. حالا این میان، من بازیگری که باید چنین نقشی را اجرا کنم، طبیعی است که این شرایط، کار را برایم سخت تر می کند. برای منِ بازیگر ایفای شخصیتی که هم از سوی تهیهکننده به دقت طراحی شده و هم کارگردان به شدت بر جزئیات و زوایای پنهان آن تأکید داشت، بسیار دشوار شد.
یک چالش دیگر ایفای نقش، این بود که همزمان با فیلمبرداری، بازنویسی فیلمنامه نیز ادامه داشت. یعنی ما به یک نسخه نهایی و ثابت دسترسی نداشتیم که بتوانیم با فرصت کافی، به صورت مفصل و بورژوایی درباره آن گفتگو و یا پیشنهادات خود را مطرح کنیم. من دو سه بار با آقای صفری جلسه داشتم، اما زمانی که جزئیات نهایی به دستم رسید، تنها سه روز بعد باید جلوی دوربین میرفتم. همگام کردن خود با سختگیریهای فیلمساز – که تفاوت ماهوی با کارگردان دارد – و نیز تهیهکنندهای که در سینما و تلویزیون، حضور ملموسی در صحنه دارد، کار را بسیار پیچیده میکرد. در فضای سینما و تلویزیون، تهیهکننده معمولاً فقط در جلسات قرارداد و یا جلسه و … سر صحنه می آید. ما چند تهیه کننده داریم که این چنین مستمر به صحنه بیاید و حتی درباره همه موارد فیلمنامه و قصه نکته داشته باشد. از این جهت، به نظر من اگر بتوانیم بخشهایی از این چالشها را با هم به بحث بگذاریم، میتواند برای شنوندگان جذاب باشد؛ حداقل از دیدگاه شخصی خودم. شاید برخی همکاران با نظر من موافق نباشند، اما معتقد هستم مباحثی را مطرح میکنیم که نه در قالب تعارف قرار دارد و نه شبیه پرسش و پاسخهای معمول است. به نظر من خبرگزاری مهر همواره رسانهای متعادل، بیغرض و قابل اعتماد بوده است و ترجیح دادم این گفتگو را در اینجا انجام دهم که به دلیل همین اعتماد و حرفهایبودن آن است.
* آقای میرباقری شروع سریال با معضل شرط بندی و قمار بود و در ادامه به معضلات اجتماعی دیگری هم ورود کرد. برای خود شما کدام یک از این سوژه ها مهمتر بود؟
پس از اختلاس و خرید مسکن، بیشترین جریان مالی و برون رفت پول در حوزه شرطبندی متمرکز است و ما خواستیم در این باره کاری کنیم
میرباقری: پس از اختلاس و خرید مسکن، بیشترین جریان مالی و برون رفت پول در حوزه شرط بندی متمرکز است و ما خواستیم در این باره کاری کنیم. در حوزه بانک و پولشویی نیز تلاش کردیم به قصه های خرد بپردازیم و ماجراهایی را مطرح کنیم. دغدغه هایی من داشتم و دغدغه هایی هم ابوالفضل صفری داشت. مثلاً نیمه شب زنگ می زد و می خواست درباره دلالان فوتبال هم کاری کنیم و بعد تلاش می کردیم که قصه ها را به هم پیوند دهیم. تصمیم گرفتیم مسائلی را مطرح کنیم که در جامعه شاهد آنها هستیم و همه نیز از آنها رنجیدهخاطر هستند، اما در تلویزیون مجالی برای بیان آنها وجود ندارد. ما بر این باور بودیم که خطقرمزها را میشکنیم و این مسائل را بیان کنیم.
* واقعا نزدیک شدن به خط قرمز است یا منظورتان نزدیک شدن به همان خط قرمزهای فرضی است؟ چون فکر نمی کنم خط قرمزی در این سریال شکسته شد.
صفری: احساسی است که ممکن است برخی مسائل خط قرمز باشد. به هر حال اگر شما کار خود را درست انجام دهید کسی نمی گوید این حرف را نگو یا این بخش را حذف کن. دغدغه ما این بود که همه حقایق را بیان کنیم و جهتدار سخن نگوییم یا سانسور نکنیم. برخی جهت دار کار می سازند و جامعه را صرفاً یک مدل نشان می دهند. یکی از دلایلی که تلویزیون با این کار همراهی کرد همین است که ما تصویر تلخ یا یک طرفه نشان ندادیم. مثلاً تلویزیون معتقد است که نشان ندهید که کل جامعه قمار می کنند. یا اگر بی عدالتی را نشان می دهید عدالت را هم نشان دهید. مثلاً سریال «الگوریتم» جرم و جنایت و خشونت را نشان می دهد اما این تلخی و خشونت به گونه ای نیست که مخاطب را آزرده کند. حتی شخصیت سرگرد که قهرمان داستان ما نیز است، مسئلهای در نگرش خود به کار و پیرامونش دارد و ما همین را نشان می دهیم. برخی آثار اجتماعی همین امروزه ساخته می شوند و مخاطب آنها را پس می زند. من دیدهام که روشنفکرترین طیفهای جامعه نیز گاهی با دیدن این آثار می گوید که «مگر می شود مثلاً اینقدر راحت در جامعه کوکائین مصرف کرد؟! اینها کجا هستند که ما آنها را نمی بینیم». اگر نگرش درست باشد، جهتگیریهای دستکاریشده یا به اصطلاح جهتدهیهای خاص، به آن اضافه نشده باشد تلویزیون هم همراهی می کند.
وقتی تلویزیون سریالی مثل «مختارنامه» را نشان می دهد که حرف روز درباره عدالت و دیگر مسائل را از بستر این کار تاریخی نشان می دهد یعنی با بیان حقایق مشکلی ندارد. اینجا هم نگاهشان به ماجرا درست بود و نخواستند ما معضلات را سانسور کنیم.
* ژانر معمایی و پلیسی غیر از مخاطب برای خود سریال سازان هم جذاب است چرا؟
صفری: بخشی از آن به مسائل اساسی و مورد نیاز جامعه یعنی مفهوم عدالت بازمیگردد. همه ما دوست داریم حقیقت آشکار شود، در پی قضاوتی عادلانه باشیم و عدالت محقق شود. اقبال به این فیلم دقیقاً به این دلیل است که در نهاد همه ما عشق و رفاقت و نیاز به عدالت وجود دارد. مثلاً ما قصه ای درباره بانک داشتیم که بخشی از مردم از آن فریب خورده اند و ممکن است با یک اطلاع رسانی هم قضیه را سامان دهد اما حقی از مردم ضایع شده و مسائلی از این جنس که مردم را ناامید کند در این سال ها زیاده بوده است. ما برخی از این اتفاقات را در مقیاسی کوچک تر نمایش دادیم مثلاً فردی در شمال با همان مقیاسی که در داستان با نام «دانوش» نمایش داده شد یک زمینخوار نشان داده شد که زمینهای مردم را میخرد و شهرکسازی میکند. این موضوع معادلی واقعی در فضای بیرون دارد. با خود می گویید مگر میشود منطقهای را خرید، ساختوساز و بهرهبرداری کرد، یا مثلاً اتفاقاتی که در فوتبال می گذرد و می بینید بازیکن لیگ ۲ با کیفیت ۵ قراردادی ۳۰ میلیارد تومانی امضا میکند. مردم اینها را می بینند و تشنه عدالت می شوند. اگر بخواهیم دلیلی برای این اقبال بیابیم، به نظرم باید در لایه دوم داستان جستجو کنیم. این فیلم ها بحث سینمایی محض ندارد؛ بلکه اقبال مردم ناشی از مسائل اجتماعی است که ریشه در روز و روزگار ما دارد و محصول یک یا دو روز نیست. از سوی دیگر، خود مفهوم عدالت نیز شیرین است و مخاطب دوست دارد هر حقی به صاحبش برسد. در این سریال هم ما این خنکای عدالت را به نمایش گذاشتیم.
* آقای گرجستانی، شما نیز از تجربه حضور در این اثر و فعالیت در آثار اجتماعی مختلف برخوردارید. از این تجربه بگویید.
سیاوش گرجستانی: پیش از این، آخرین سریالی که کار کرده بودم، «حکم رشد» بود و شخصیتی کاملاً متفاوت داشتم. این هم دومین همکاری من با آقای صفری بعد از «سرجوخه» بود. پس از ۲ سال دوری از کار، به این سریال پیوستم. تمام شخصیتهای منفی این سریال دارای شناسنامه هستند و اگر به من اجازه داده میشد، اسپینآفی از ۲ کاراکتر «دانوش» و «ساغر» میساختم که بسیار جذاب است. غیر از شخصت سرگرد کیان بقیه ما شخصیت هایی که در کنار پلیس نقش داریم ابزاری بودیم که قرار شد این مسیر را برای پلیس هموار کنیم تا معماها را حل کند. به همین دلیل، نمیتوانم درباره سروان ستوده کاراکتر خودم به صورت خاص اظهارنظر کنم، اما از حضور در این سریال احساس خوبی دارم. اول اینکه دوست داشتم نقش پلیس را بازی کنم. دوم «الگوریتم» اثری دمده و پیشپاافتاده نیست؛ لحنی امروزی دارد. در سالهای اخیر فیلمهای خوبی در سینما اکران شده و کارگردانان جوانی آثار ارزشمندی ساختهاند اما در تلویزیون و پلتفرمها کمتر شاهد چنین آثاری هستیم. «الگوریتم»، بدون هیچ ادایی، سریالی با لحن روز است که مردم میتوانند با آن ارتباط برقرار کنند.
ادامه دارد …
برنامه تلویزیونی «چرخ» در آستانه پرتاب ماهوارههای ایرانی، با رویکردی تخصصی به بررسی آخرین دستاوردها و ظرفیتهای فناوری فضایی کشور میپردازد.
گالری کارشیو این هفته میزبان نمایشگاهی میشود که در آن ۸ اثر هنری در دیالوگی مستقیم در کنار چیدمان و مبلمان مختص به خود قرار میگیرند.
آریا عظیمینژاد آهنگساز، در همکاری جدید خود موسیقی فیلم سینمایی «عروس چشمه» با بازی الناز شاکردوست را میسازد.
«مرکز تئاتر توانش» ویژه اجراهای تئاتر کودک و نوجوان، پس از وقفهای که در دوران پاندمی کرونا داشت فعالیت خود را از سر میگیرد.
Δ