نام کاربری یا نشانی ایمیل
رمز عبور
لطفا پاسخ را به عدد انگلیسی وارد کنید:
مرا به خاطر بسپار
اصفهان-کارگردان نمایش «راه باریک پشت کوه»گفت: این نمایش دعوتی است به رؤیا، برای فرار از خواب غفلت و بازگشت به آگاهی انسانی.
خبرگزاری مهر، گروه استانها-کوروش دیباج: در چشمانداز تئاتر معاصر، آنچه بیش از پیش اهمیت یافته، نه صرفاً روایت داستان، بلکه آفرینش تجربهای حسی، بصری و چندلایه برای مخاطب است. تئاتر امروز به میانجی رسانه، تصویر و صدا، جهانی میسازد که در آن مرز میان واقعیت و خیال، زبان و بدن، خاطره و زمان پیوسته در حال جابهجایی است. در این میان، نسل تازهای از کارگردانان جوان ایرانی نیز کوشیدهاند تا با بهرهگیری از ظرفیتهای بینارشتهای، اجراهایی خلق کنند که نهفقط روایتگر، که تجربهساز باشد؛ آثاری که تماشاگر را به درون خود میکشند، نه فقط از طریق دیالوگ، بلکه با صحنهآرایی، موسیقی، حرکت و نور.
نمایش «راه باریک پشت کوه» به نویسندگی افشین هاشمی و کارگردانی محمدحسین سلطانی یکی از تازهترین نمونههای این رویکرد است؛ اجرایی تلفیقی و چندرسانهای که با نگاهی متفاوت به فرم و زبان اجرا، کوشیده جهان روایی خود را در بستری از خیال و تصویر خلق کند. این اثر نمایشی از ۱ تا ۱۷ مرداد ۱۴۰۴، هر شب ساعت ۲۰ در سالن پرواز، مجموعه فرهنگی هنری فرشچیان اصفهان به روی صحنه میرود و بلیت آن از طریق سایت گیشه ۸ در دسترس مخاطبان است.
در گفتوگوی پیشرو، سلطانی از دغدغههای اجرایی خود، نسبت میان زبان بصری و محتوای روایی، تجربه همکاری با افشین هاشمی، و مسیر ساخت این نمایش خاص سخن میگوید؛ نمایشی که در دل سکوت کوه، راه باریکی برای عبور مخاطب از واقعیت به خیال میگشاید.
چه ویژگیهایی در متن افشین هاشمی شما را به اجرای این اثر ترغیب کرد؟
این متن را نخستینبار در کودکی، حدود شش یا هفت سالگی، روی صحنه دیدم؛ اجرای آقای هاشمی را در سالن چهارسو به خاطر دارم. سالها بعد، وقتی دوباره متن را مرور کردم، دیدم که چقدر همچنان زنده و ضروری است. راه باریک پشت کوه متنی است کاملاً ایرانی، نوشتهشده در اواخر دهه ۸۰، اما همچنان برای جامعه امروز کاربردی و تلنگرآمیز است. از نظر من این متن هم از حیث روایت و هم ساختار، ظرفیتهای زیادی برای بازخوانی دارد و میتواند مخاطب امروز را به تفکر وادارد؛ همان مخاطبی که میان هجمههای رسانهای، اخبار پیدرپی، و دنیای مجازی دچار نوعی خوابزدگی و انفعال شده است.
درونمایهاش هم بهزیبایی این حس را بازتاب میدهد: مردم سرزمینی مدتهاست خواب نمیبینند، تا اینکه مردی به نام حسن، به سفری میرود تا فرشته خواب دزدیدهشده را بازگرداند. این روایت از بیداری، بازگشت به رؤیا و عبور از خواب غفلت، آنچنان با زمانه ما هماهنگ بود که احساس کردم باید اجرایش کنم.
نمایش ایرانی معمولاً با سادهسازی صحنه، پردهخوانی، و موسیقی سنتی همراه است. اما شما ظاهراً مسیر متفاوتی را در طراحی انتخاب کردهاید. درباره این تفاوت توضیح میدهید؟
دقیقاً. گرچه متن راه باریک پشت کوه در سبک نمایش ایرانی نوشته شده، اما من تصمیم گرفتم در کارگردانی و طراحی به سمت نگاهی کاملاً مدرن حرکت کنم. تئاتر امروز، بهویژه در فضای جهانی، به سمتی میرود که اجرا یک تجربه است؛ تجربهای که فقط در سالن و در مواجهه با صحنه میتوان لمسش کرد، نه پشت نمایشگر یا در فضای مجازی.
در طراحی صحنه، نور، لباس و موسیقی تلاش کردیم اثری خلق کنیم که برای مخاطب امروزی جذاب و تجربهگرایانه باشد. صحنهای پرتابل و متحرک طراحی کردیم که با ویدئو مپینگ و انیمیشنهایی که روی آن پروجکشن میشود، جلوهای چندرسانهای پیدا میکند. گروه موسیقی «خواب» فضایی صوتی خلق کرده که کاملاً تجربی و تأثیرگذار است. نورپردازی را هم با تجهیزات سینمایی انجام دادیم، کاری که فکر میکنم برای نخستینبار در تئاتر ایران تجربه شده. این نورپردازی ساده و کلیشهای نیست؛ بلکه با استفاده از لکههای نور، فضاهایی رازآلود و سیال ساختهایم.
از نظر وفاداری به متن و روایت، تا چه اندازه به متن اصلی پایبند ماندید و کجاها مداخله کردید؟
من به عنوان کارگردان اعتقاد دارم که متن، ابزار است، نه مرجع نهایی. البته این بدان معنا نیست که به متن وفادار نبودهام؛ به ساختار و روایت اصلی کاملاً پایبند بودهام و از تغییر روایت پرهیز کردهام. اما در نوع نگاه به اجرا، خوانش من مدرن و آوانگارد است.
نمایش ایرانی معمولاً با سادگی و المانهای آشنا جلو میرود، اما من از همان ابتدا تصمیم گرفتم این کلیشهها را بشکنم. نه پردهخوانی داریم، نه موسیقی سنتی ایرانی. بهجایش موسیقی تجربی، طراحی لباس مفهومی و نورپردازی مدرن داریم. هدفم این بوده که مخاطب امروز را درگیر نگه دارم؛ مخاطبی که در فضای جهانی و رسانهای امروز غوطهور است و اگر اجرا نتواند هر لحظه او را غافلگیر کند، از دست خواهد رفت.
شما از اجرا به عنوان یک «تجربه» یاد میکنید. این تجربه قرار است مخاطب را به چه چیزی برساند؟ آیا پیامی خاص در نظر دارید؟
من از پیامدادن مستقیم پرهیز میکنم. معتقدم مخاطب امروز از شعار و پند و پیام اخلاقی خسته است. تئاتر باید تجربهای منحصربهفرد باشد؛ تجربهای که تنها در سالن، در آن مواجهه زنده با نور، صدا، حرکت و بازیگر امکانپذیر است.
اما اگر بخواهم از دل اجرا مفهومی بیرون بکشم، آن مفهوم، بیدار شدن است. آگاهشدن. فرار از انفعال و رؤیازدگی مدفونشده در میان اخبار و محتواهای لحظهای. ما پیام را پیچیده نمیکنیم؛ بلکه تلاش میکنیم مفاهیم پیچیده انسانی، مثل خواب و رؤیا و بیداری، را با زبانی ساده و قابل لمس به اجرا درآوریم. این همان کاریست که بزرگان ما مثل بهرام بیضایی در تئاتر یا عباس کیارستمی در سینما انجام دادهاند: رساندن پیچیدگی به سادگی.
این اجرا با این سطح از طراحی، موسیقی و فناوری، چطور از یک اجرای دانشجویی به یک اجرای حرفهای و عمومی قرار است تبدیل شود؟
بهنظرم مهمترین عامل، همکاری هنرمندان حرفهای بود. من تلاش کردم از بهترین طراحان لباس، موسیقی، ویدئو، گرافیک و صحنه بهره ببرم. مثلاً طراحی لباس توسط خانم شهرزاد اسدی انجام شده که سابقهای طولانی در طراحی دارد، اما این نخستین تجربه تئاتری اوست.یا گریم بازیگران به دست توانمند استاد سعید موذنی صورت میگیرد.
همچنین استفاده از انیمیشنهای تعاملی و ویدئو مپینگ، که خانم الهه رفیعی طراحی کرده، و موسیقی زنده گروه خواب، اجرای ما را به سطحی رساند که بتواند مخاطب عام و خاص را با خود همراه کند. هدف ما این بود که مخاطب، حتی اگر با تئاتر آشنا نیست، بتواند با این اجرا ارتباط بگیرد، مسحور شود، و حتی بخواهد بار دیگر به دیدن آن بیاید.
در مسیر تلفیق تئاتر ایرانی با مدرنیته، با چه چالشهایی روبرو شدید؟
مهمترین چالش، مقاومت در برابر نوآوری بود. هم از سوی بخشی از مخاطب عام که به دنبال الگوهای آشناست، و هم از سوی برخی اهالی تئاتر که به نمایش ایرانی با عینک سنتی نگاه میکنند.
اما من معتقدم که تئاتر ایرانی، اگر قرار است زنده بماند، باید بازخوانی شود. همانطور که استادانی چون علیاصغر دشتی، علی شمس و محمد مساوات از درونمایههای ایرانی در فرمهایی مدرن و جهانی بهره بردهاند. مخاطب امروز دیگر با فرمهای سنتی گذشته ارتباط برقرار نمیکند؛ چراکه تجربه زیستیاش تغییر کرده. تئاتر امروز باید برای این مخاطب حرفی نو داشته باشد، تصویری تازه خلق کند و ذهنش را به چالش بکشد.
در پایان اگر بخواهید مخاطب را به تماشای این اجرا دعوت کنید، چه میگوئید؟
اگر دنبال تجربهای هستید که خارج از سالن تئاتر به دست نمیآید، اگر میخواهید وارد جهانی شوید که خواب، رؤیا، بیداری و آگاهی در هم تنیدهاند، اگر میخواهید با تصویری جدید از تئاتر ایرانی روبرو شوید، راه باریک پشت کوه را از دست ندهید.
تئاتر ایران در حالی نیمه اول سال ۱۴۰۴ را سپری میکند که در بخشهای مختلف خود با ساز و کار و سیاستگذاری مشخصی مواجه نیست و امور مختلف آن نیازمند رسیدگی فوری است.
مجموعه مستند «تارکد» به کارگردانی محمدصالح نیکنام، بار دیگر از روز یکشنبه ۳۰ تیرماه روی آنتن شبکه افق میرود.
رئیس صداوسیما با اشاره به شجاعت، ایستادگی و مقاومت مردم در جنگ ۱۲ روزه بیان کرد که افتخار می کنیم رسانه این مردم شجاع هستیم.
Δ