نام کاربری یا نشانی ایمیل
رمز عبور
لطفا پاسخ را به عدد انگلیسی وارد کنید:
مرا به خاطر بسپار
وقتی قواعد بازی بخش مالی تغییر میکند، اثرش سریع در زندگی روزمره و جایی که کسبوکارها نفس میکشند نمایان میشود.
سیاستهای جدید بانکی فقط عدد و رقم در گزارشها نیستند؛ آنها مسیر دسترسی به اعتبار، هزینه تأمین مالی و در نهایت توان تولید و مصرف را تعیین میکنند. این مطلب شما را همراهی میکند تا بفهمید چگونه تغییر در الگوی وامدهی میتواند نقدینگی، فشارهای قیمتی و ریسک اعتباری را بازآرایی کند؛ چرا شرکتهای کوچک و متوسط امروز با تنگنا مواجه میشوند و سهم تسهیلات به سمت بازیگران بزرگ سوق پیدا میکند.
پرسشهای کلیدی که پاسخ میدهیم شامل اثرات سیاست پولی بر تورم، ابزارها و اختیارات نوین بانک مرکزی، پیامدهای اصلاحات بانکی ۱۴۰۴ و ساختارهای جدید نظام بانکی است. همچنین بررسی میکنیم چه اقدامات عملی میتواند از فشار بر بنگاهها بکاهد و دسترسی به مالیه را تسهیل کند. اگر میخواهید بدانید تغییرات اخیر چه معنایی برای هزینه وام، ثبات مالی و خدمات بانکی دارد و چه راهحلهای سیاستی واقعی وجود دارد، ادامه مطلب پاسخهای روشن و کاربردی ارائه میدهد.
سیاست کنترل ترازنامه شبکه بانکی که در ۲۵ مرداد ۱۴۰۱ توسط هیأت عامل بانک مرکزی ابلاغ شد، سقف رشد ماهانه ترازنامه را در بازه ۱.۳۳ تا ۲.۵ درصد تعیین کرد و هدف اصلی آن جلوگیری از چرخه تشدیدشونده نقدینگی و تورم اعلام شد. اجرای این سیاست از نیمه دوم ۱۴۰۰ و پس از تغییر ریاست بانک مرکزی با شدت بیشتری دنبال شد و نتیجه ملموس آن کاهش رشد نقدینگی از سطوح بالای ۴۰ درصد به زیر ۳۰ درصد تا بهار ۱۴۰۲ بود. همزمان، تشدید سیاست انقباضی در پایه پولی باعث کاهش ذخایر مازاد شبکه بانکی و فشار بر نرخهای بینبانکی شد که آثار اقتصادی مشخصی بر دسترسی به اعتبار و هزینه پول برجای گذاشت.
اگر به دنبال مطالب مشابه دیگری هستید، به سایت اقتصاد دیجیتال حتما سربزنید.
پیامدهای وامدهی جدید بانکها بهصورت مشهودی ترکیب تسهیلات را به نفع وامهای کلان و به زیان تسهیلات خرد تغییر داده است، چرا که کنترل سمت راست ترازنامه بانکها عملاً فضای مانور برای پرداخت وام خرد را تنگ کرده است. کاهش دسترسی شرکتهای کوچک و متوسط به خطوط اعتباری، افزایش سهم تسهیلات به شرکتهای بزرگ و رشد اضافهبرداشت برخی بانکها از پیامدهای مستقیم است که زمینه شکلگیری برونرانش سرمایه از شبکه بانکی را فراهم میکند. برای مثال در برخی گزارشهای داخلی ذکر شده که سهم تسهیلات صنایع خاص با رشد چندبرابری همراه بوده، در حالی که بنگاههای خرد و تأمین سرمایه در گردش با محدودیت قابلتوجهی مواجه شدهاند.
نتایج مطالعات تجربی نشان میدهد که سیاستهای پولی انقباضی معمولاً فشار تورمی را کاهش میدهند اما هزینه رشد اقتصادی را در کوتاهمدت افزایش میدهند؛ مطالعهای درباره تعامل سیاستهای پولی و احتیاطی کلان در ایران نشان میدهد سیاستهای پولی انبساطی با افزایش بیثباتی بانکی همراه بوده و سیاستهای انقباضی برای ثبات نظام بانکی اهمیت دارد. علاوه بر این، افزایش نرخ سود تسهیلات اثر منفی بر رشد اقتصادی تا دو دوره دارد و همزمان به کاهش تورم منجر میشود. تجربه محدودسازی پایه پولی در دوره اخیر نیز نشان داد که کاهش ذخایر مازاد و افزایش نرخ بینبانکی ممکن است با کاهش عرضه اعتبار همراه باشد و در نتیجه کنترل فشار تورمی به قیمت تنگناهای اعتباری برای فعالان اقتصادی تمام شود.
نقش بانک مرکزی در اقتصاد در دوره اخیر بهواسطه اصلاحات نهادی و اجرایی بازتعریف شده است و از ناظر صرف به بازیگری فعال در تنظیم سیاست اعتباری حرکت کرده است. نقش بانک مرکزی در اقتصاد فراتر از کنترل نقدینگی شده و شامل هدفگذاری جهتدهی اعتبارات، طراحی شاخصهای رشد ترازنامه و ارائه خطوط اعتباری پیشران میشود. برای تحقق این نقش، بانک مرکزی باید بین حفظ ثبات پولی و ایفای وظیفه توسعهای تعادل برقرار کند؛ در عمل این بهمعنای تخصیص خطوط اعتباری هدفمند، نظارت دقیقتر بر کیفیت تسهیلات و ایجاد مشوقهایی است که بانکها را به تأمین مالی طرحهای مولد ترغیب کند. رسانه اقتصاد دیجیتال نیز در تحلیلهای خود بارها بر ضرورت چنین ترکیبی از ابزارها تأکید کرده است.
تجربههای اخیر، ازجمله آزمونهای فشار ناشی از رخدادهای منطقهای و حملات سایبری، نشان دادهاند که تابآوری عملیاتی شبکه بانکی اهمیت دارد اما بدون اصلاحات ساختاری ناکافی خواهد ماند. بانکها با ناترازی مزمن، داراییهای منجمد، بنگاهداری و وابستگی به منابع بانک مرکزی مواجهاند؛ این شرایط احتمال افزایش مطالبات غیرجاری و هجوم سپردهگذاران در مواقع بحرانی را افزایش میدهد. ریسک سرایت بحران از نظام بانکی به اقتصاد واقعی بهویژه از مسیر توقف جریان وامدهی دیده میشود و در صورت نبود مکانیسمهای حل و فصل قانونی و شفافیت کافی، هزینه بازسازی شبکه بانکی برای دولت و بانک مرکزی بسیار بالا خواهد بود.
برای کاهش آثار جانبی محدودسازی رشد ترازنامه و تکمیل اصلاحات بانکی باید مجموعهای از اقدامات ترکیبی اجرا شود: نخست اجرای بند پیشران که خطوط اعتباری هدفمند به طرحهای پیشران اختصاص یابد و رشد پایه پولی متناظر با آن تأمین شود؛ دوم بازنگری در الگوی تعیین حدود رشد ترازنامه بهنحوی که شاخصهای تشویقکننده هدایت اعتبارات به سمت اهداف سیاستگذار در آن لحاظ گردد؛ سوم مشوقدهی برای ارتقاء کیفیت تسهیلات مانند لحاظکردن تسهیلات ازدواج در معیارهای اعتباری و اعطای خطوط اعتباری معادل درصدی از تسهیلات پرداختشده؛ چهارم اصلاح آییننامههای تأمین سرمایه در گردش از «طول دوره فروش» به «یک دوره تولید» تا دسترسی بنگاههای کوچک و متوسط تسهیل شود. علاوه بر این، تسهیل تأمین مالی از طریق ابزارهای زیرخط مانند اوراق گام، السی داخلی و برات الکترونیک میتواند بخشی از نیاز سرمایه در گردش را خارج از فشار مستقیم ترازنامه بانکها پوشش دهد. پیشنهادهای مالیاتی شامل اعمال هزینه بر تسهیلات کلان و مالیات بر سود سپرده نیز میتواند رفتار بانکی را در جهت تخصیص بهینه منابع هدایت کند. اجرای «قانون تامین مالی تولید و زیرساختها» و فراهمسازی بسترهای تأمین مالی خارج از شبکه بانکی برای شرکتهای کوچک و متوسط از دیگر گامهای عملیاتی است که در چارچوب تغییرات نظام بانکی باید دنبال شود. رسانه اقتصاد دیجیتال در گزارشهای تحلیلی خود بارها بر این ترکیب سیاستی تأکید کرده و آن را کلید عبور از تنگناهای فعلی معرفی نموده است.
در چارچوب اصلاحات بانکی 1404 و تغییرات نظام بانکی، لازم است تمرکز سیاستگذاران بر هماهنگسازی ابزارهای پولی و ساختار نظارتی باشد تا هم تعادل کلان حفظ شود و هم کانالهای تأمین مالی برای تولید باز بماند. این دو عبارت—اصلاحات بانکی 1404 و تغییرات نظام بانکی—نمایانگر محورهای راهبردی اجرای سیاستها در دوره پیشِ رو خواهند بود.
مقالات مشابه بیشتری را از اینجا بخوانید.
تغییر قواعد بانکی بیش از اصلاح فنی اعداد است؛ این تحول ساختار دسترسی به اعتبار و توزیع تسهیلات را بازآرایی میکند و تأثیر مستقیم بر توان تولید و ثبات قیمتها دارد. برای عبور از تنگناها لازم است سیاستهای پولی و ابزارهای بانک مرکزی بهگونهای هدفگذاری شوند که هم ثبات پولی حفظ شود و هم کانالهای تأمین مالی مولد باز بمانند.
گامهای فوری و عملی:
1) برای سیاستگذاران: اجرای بند پیشران و بازطراحی سقف رشد ترازنامه با شاخصهای انگیزشی که تسهیلات را به طرحهای تولیدی هدایت کند.
2) برای بانک مرکزی: ترکیب نظارت سختگیرانه با خطوط اعتباری هدفمند تا از انقباض کامل عرضه اعتبار جلوگیری شود.
3) برای بانکها: توسعه ابزارهای زیرخطی (اوراق گام، السی داخلی، برات الکترونیک) و بازنگری معیارهای اعتباری برای تسهیل دسترسی به اعتبار بنگاههای کوچک.
4) برای بنگاهها: تنوع منابع مالی، مدیریت دوره تولید بهجای طول دوره فروش و آمادهسازی شفاف برای جذب خطوط اعتباری هدفمند.
اگر این گامها همزمان پیاده شوند، میتوان از فشارهای کوتاهمدت بر رشد عبور کرد و شبکه بانکی را بهسمت تخصیص مؤثرتر منابع هدایت کرد — تغییری که تعیینکننده سرنوشت رقابت اقتصادی خواهد بود.
منبع :
golet
در همایش سالانه بازار سرمایه، حجتاله صیدی رئیس سازمان بورس و اوراق بهادار با تأکید بر نقش کلیدی بازار سرمایه در تشکیل سرمایه و تحقق رشد پایدار اقتصادی، از افزایش تابآوری و بازدهی این بازار در ۱۵ ماه گذشته خبر داد. او با اشاره به بازگشت اعتماد سرمایهگذاران، اصلاح انحصارها در بورسهای کالایی و برنامه توسعه عرضههای اولیه، حذف قیمتگذاری دستوری و رفع ناترازی انرژی را دو شرط اصلی برای پویایی و گسترش بازار سرمایه در ماههای آینده دانست.
قیمت طلا ۱۸ عیار و انواع سکه طبق آخرین نرخ های اعلام شده بازار به شرح زیر است. طلا در هر گرم به ۱۱ میلیون و ۱۸۴ هزار تومان رسید.
رئیس جمهور «قانون اصلاح بند «الف» ماده (۵۸) قانون بانک مرکزی جمهوری اسلامی ایران» را جهت اجرا به بانک مرکزی جمهوری اسلامی ایران ابلاغ کرد.
قیمت دلار در بازار آزاد با کاهش نرخ روبرو شد. هم اکنون قیمت دلار لحظه ای به ۱۱۳,۳۰۰ تومان رسیده است.
به نظر شما کنترل رشد ترازنامه بانکها تا چه زمانی میتواند بدون ایجاد اختلال جدی برای بنگاههای کوچک ادامه پیدا کند؟ آیا نقطه تعادلی مشخصی برای این سیاست تعریف شده؟
نقطه تعادل مطلق اعلام نشده، ولی تجربه دو سال اخیر نشان داده وقتی رشد ترازنامه بیش از حد محدود شود، تنگنای اعتباری برای SMEها شدید میشود. معمولاً سیاستگذار باید هر شش ماه یکبار اثرات را ارزیابی و سقف رشد را تعدیل کند.
Δ