نام کاربری یا نشانی ایمیل
رمز عبور
لطفا پاسخ را به عدد انگلیسی وارد کنید:
مرا به خاطر بسپار
۲۹ مرداد ماه، کابل میزبان ششمین نشست سهجانبه پاکستان، افغانستان و چین بود؛ نشستی تاریخی که با پیوستن رسمی افغانستان به کریدور اقتصادی چین-پاکستان (CPEC)، نوید خروج این کشور از انزوا، کسب مشروعیت بینالمللی و ورود به مسیر تازهای از توسعه اقتصادی و اتصال منطقهای را داد.
به گزارش اقتصاد آنلاین، نشریه مادرن دیپلماسی در گزارشی به پیوستن افغانستان به کریدور اقتصادی پرداخته است. این نشریه در گزارش خود آورده است: روز ۲۹ مرداد ماه، کابل شاهد روزی عادی نبود. شهری که سالها درگیر جنگ و بیاعتمادی بود، میزبان ششمین نشست سهجانبه پاکستان، افغانستان و چین شد که میتواند نقشه منطقه را بازنویسی کند. برای دههها، افغانستان بهعنوان صحنهای از بینظمی شناخته میشد؛ عرصهای آکنده از مداخله خارجی، افراطگرایی و تحریمها.
در این دور تاریخی، حضور «وانگ یی»، وزیر خارجه چین، پیامی فراتر از دیوارهای سالن کنفرانس داشت؛ پکن آماده است روی احیای افغانستان سرمایهگذاری کند و این کشور را از میدان نبرد به اقتصاد پلگونه تبدیل نماید. نشست کابل صرفاً یک رویداد دیپلماتیک تکراری نبود؛ بلکه لحظهای بود که افغانستان بهطور رسمی به کریدور اقتصادی چین-پاکستان (CPEC) پیوست.
این تحول آینده افغانستان و ژئوپلیتیک منطقه را بهشدت دگرگون میسازد. با گنجاندن افغانستان در این چارچوب، چین و پاکستان به رژیم طالبان فرصتی تاریخی دادند تا از انزوا خارج شود، مشروعیت بینالمللی بهدست آورد و ظرفیت اقتصادی خود را بالفعل سازد. برای کشوری که زیر بار تحریمها و بیکاری نفس میکشد، CPEC تنها جاده و خط لوله نیست؛ بلکه وعده اشتغال، تجارت و نقشآفرینی بهعنوان حلقه اتصال حیاتی میان آسیای مرکزی و جنوبی است.
دیپلماسی پاکستان در مرکز تحقق این روز تاریخی قرار داشت. برای اسلامآباد، پیوستن افغانستان به این پروژه صرفاً اقدامی خیرخواهانه یا همکاری اقتصادی نیست، بلکه بخشی از یک محاسبه سخت امنیتی است. پاکستان با افزودن کابل به CPEC، میدان مانور بازیگران خارجی، بهویژه هند، برای بیثباتسازی افغانستان را محدود میکند و در عین حال جایگاه خود را بهعنوان یک مرکز ژئواکونومیک تثبیت میسازد.
چین نیز با نقش دوگانه میانجیگری و مدیریت خطر وارد کابل شد. پکن میداند که تا زمانی که ثبات به افغانستان بازنگردد، پروژههای ابتکار «کمربند و راه» در معرض تهدید جدی قرار دارند. خطرها واقعیاند؛ گروههایی همچون تحریک طالبان پاکستان (TTP)، داعش (ISKP)، القاعده و جنبش ترکستان شرقی (ETIM) تهدید مستقیمی علیه شهروندان چین، پروژههای CPEC و ثبات داخلی در شینجیانگ محسوب میشوند.
سفر وانگ یی نشاندهنده عزم پکن برای تضمین امنیت سرمایهگذاریهایش بود. تشکیل مرکز مشترک عملیات ضدتروریسم، تبادل اطلاعات در زمان واقعی و ایجاد سازوکار در مواجهه با حوادث مرزی همگی نشان میدهند که این پروژه صرفاً مراسم نمادین و بریدن روبان نیست، بلکه ساختارهایی سختگیرانه و قابل اجرا برای همکاری امنیتی است.
طرح ساختاری که در کابل ترسیم شد، به همان اندازه جاهطلبانه است. در سال نخست، گمرک دیجیتال، تسهیلات تجارت سریع و پاسگاههای مشترک امنیت مرزی عملیاتی خواهند شد. طی سه سال آینده، بزرگراههای نوسازیشده، خطوط ریلی باری، کریدورهای انرژی و شبکههای فیبر نوری افغانستان را به زنجیرههای تأمین منطقهای پیوند میزنند. در پنج سال آینده نیز ایجاد مناطق صنعتی و مراکز لجستیکی در شهرهای افغانستان این کشور را قادر میسازد تا فراتر از صادرات مواد خام حرکت کرده، تولید، اشتغال و خودکفایی را تجربه کند.
برای نخستین بار در چند دهه گذشته، افغانستان مسیری بهسوی مشارکت پایدار اقتصادی دریافت کرده است؛ مسیری متفاوت از وابستگی صرف به کمکهای خارجی. این چشمانداز بر فرمولی ساده، اما تعیینکننده استوار است؛ «امنیت + اتصال = صلح».
بدون امنیت، هیچ کریدوری امن نخواهد بود و بدون اتصال، هیچ اقتصادی شکوفا نخواهد شد. نشست کابل این واقعیت را پذیرفت و با تعیین شاخصهای قابلسنجش (KPIs)، چارچوبی روشن ارائه داد؛ از جمله کاهش سالانه ۳۰ درصدی فعالیتهای تروریستی و اختصاص ۴۰ درصد مشاغل مرتبط با CPEC به شهروندان افغانستان. این اهداف صرفاً شعار نیستند، بلکه وعدههایی با جدول زمانی مشخصاند که به مردم افغانستان نشان میدهند صلح میتواند به نان و کرامت بدل شود.
منتقدان ممکن است این طرح را بیش از حد بلندپروازانه بدانند و استدلال کنند که طالبان توان اصلاح ندارد یا عوامل خارجی روند را مختل خواهند کرد. اما تاریخ بارها نشان داده است که لحظات سرنوشتساز زمانی رقم میخورند که خطرها بهعنوان فرصت پذیرفته میشوند. نشست کابل نیز یکی از همین نقاط عطف بود؛ اعلام اینکه آینده افغانستان الزاماً تکرار گذشته آن نخواهد بود.
با تضمینهای پاکستان، سرمایهگذاریهای چین و مشارکت کابل، منطقه بر قمار همکاری بهجای تقابل توافق کرد. حضور وانگ یی در کابل بیش از نمایش قدرت مالی چین بود؛ پیامی بود مبنی بر اینکه پکن افغانستان را نه منزوی بلکه شریک، نه منبع بیثباتی بلکه پلی بالقوه میان آسیا میبیند. برای پاکستان، این رویداد نشان داد که دیپلماسی مسئولانه سودآور است. برای افغانستان نیز این نخستین گام واقعی برای خروج از انزوا بود.
اگر تعهدات مطرحشده در کابل عملی شوند، این روز بهعنوان لحظهای تاریخی در یادها خواهد ماند؛ لحظهای که سرزمینی جنگزده سفر خود را به سوی تبدیلشدن به یک پیونددهنده منطقهای آغاز کرد. خطرها واقعیاند، اما فرصت تاریخی است. گاهی آینده نه در میدانهای جنگ بلکه در سالنهای کنفرانس نوشته میشود؛ و کابل شاید همین حالا سرنوشت خود را بازنویسی کرده باشد.
رئیس قوه قضائیه گفت: چندی پیش، یک جمع به اصطلاح سیاسی، بیانیهای را در راستای خواست دشمن صادر کرد؛ برخی اشخاص توصیه کردند که در برخورد قضایی با صادرکنندگان بیانیه مذکور تعجیل نشود تا اینکه خودِ مردم و جریانات سیاسی و اجتماعی، پاسخ درخوری را به آنها بدهند؛ این امر محقق شد و جریانات و تشکلهای مختلف، صدور چنین بیانیهای را محکوم کردند.
فاطمه مهاجرانی، سخنگوی دولت درباره اینکه از تشکیل دولت چهاردهم یکسال نمیگذرد؛ پس از جنگ تحمیلی دوازده روزه تاکنون و پیش از آن بحثعدم کفایت سیاسی رئیس جمهور از سوی جریان مخالف دولت مطرح شده است، پاسخ دولت چیست، توضیحاتی ارائه کرد.
وزیر خارجه جمهوری اسلامی ایران در سخنرانی خود در نشست فوق العاده شورای وزرای خارجه سازمان همکاری اسلامی خطاب به همتاهای خود از کشورهای اسلامی گفت: «به یاد داشته باشیم که تراژدی غزه تنها به مسلمانان مربوط نمیشود. این آزمونی برای وجدان جهانی است. از این رو، از همه ملتها، فارغ از مذهب یا جغرافیا، میخواهیم در طرف انسانیت، عدالت و کرامت؛ یعنی در طرف درست تاریخ بایستند.»
همزمان با سازماندهی رزمایشهای متعدد در منطقه آسیا و اقیانوسیه که عمدتا با هدف مهار چین برگزار میشود، اندونزی و آمریکا همراه با ۱۱ کشور متحد واشنگتن تمرینات نظامی مشترکی را آغاز کردند.
Δ